یک پست تلخ

ساخت وبلاگ

این روزها حالم را دوست ندارم. نمی دانم اصلا چه حالی دارم. فقط می دانم خیلی خوب نیستم. خستگی، زندگی تکراری، نیافتادن اتفاقاتی که دوست دارم، سوزاندن وقت هایم و خیلی چیزهای دیگر.

هوای سرد این روزها، ذهن و روح و جسمم را منجمد کرده. احساس می کنم هیچ چیز شادم نمی کند.

سعی کردم تغییراتی در زندگی ام ایجاد کنم. از تغییرات خیلی کوچک شروع کردم. من همیشه عاشق خرید بودم و هستم . به خرید رفتم. خرید لباس و کفش و ساعت و موبایل. با بچه ها بازی کردیم و خندیدیم. مدل موهایم را تغییر دادم. آرایشم را عوض کردم. چند فیلم جدید دیدم. کتاب خواندم. آلبوم جدید و بسیار زیبای همایون شجریان«خداوندان اسرار» را گوش دادم. چند قطعه موسیقی جدید را با تمرین زیاد یاد گرفتم و خیلی خوب می نوازم.

دوست داشتم به سفر می رفتم یک سفر خیلی دور و چندین ماه را در سفر به سر می بردم. اما یک دختر مجرد چقدر می تواند دور شود؟!

سعی کردم کاری کنم تا حالم خوب شود. اما اصلا حالم عوض نشد. گاهی با خودم فکر می کنم چه چیزی ، چه اتفاقی حالم را خوب می کند. اما اتفاقی که چشم و دلم را روشن کند پیدا نمیکنم.

من چیزی کم ندارم. شاید اگر قرار باشد یک لیست شکرگزاری بنویسم لیستم پر شود. همیشه آدم امیدوار و شادی بودم. نمی دانم شاید هم خودم را امیدوار و شاد نشان می داده ام.

کاش خیلی از اتفاقات در این دنیا نمی افتاد و خیلی از اتفاقات نیز می افتاد...

 

این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 284 تاريخ : پنجشنبه 15 مهر 1395 ساعت: 0:06