هوای سرد و برفی، کلاسها را مجازی کرد. این هفته فقط یک روز به مدرسه رفتم و یک روز به کتابخانه خواهم رفت. قرار است با همکاران کتابخانه همسفر شوم. سفری کوتاه و نزدیک. شاید دو شب با هم باشیم. نمیدانم.
موهایم را رنگ کردهام. خوشحالم که موهایم را کوتاه کردهام. این زیباترین مو برای من است. گوشواره و گردنبندی گذاشتهام کنار که آنجا به گوش و گردن آویزم. لباسهایم را آماده نکردهام و هنوز نمیدانم چه خواهم پوشید.
دو «کاروان» گذاشتهام کنار که آنجا بخوانم. یکی دربارۀ بورخس و دیگری دربارۀ آن تایلر. دوست داشتم «بخارا» را میبردم، اما «بخارا» بزرگ و سنگین است.
با خواهرم حرف میزدیم. دربارۀ یک طعم گفت. من آن طعم را در شبی اردیبهشتی چشیده بودم. و یادها مسلسلوار آمدند.
بروم. بروم و لباسهایم را در کیفی بزرگ بگذارم و به فردا فکر کنم.
این روزهای من...برچسب : نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 17