این روزهای 182

ساخت وبلاگ

اعترافات یک مربی ده ساله و یک دبیرِ سه ماهه

اشتباه کردم. اشتباهی از سرِ ندانستن و نخواندن و شاید کمی عجله.

بالاخره نوبت به امتحان فارسی و نگارش رسید. فردا بچه‌ها امتحان دارند. از بین آن همه سوالی که طرح کردم، چند سوال وصلۀ ناجور است. مثلا در قسمت نگارش دو سوال نوشته‌ام. یکی مثل‌نویسی که 3 نمره دارد و یکی انشا که 7 نمره دارد. نوشته‌ام از بین دو موضوع زیر یکی را انتخاب کنید: موضوع اول متنی ادبی دربارۀ یکی از پدیده‌های طبیعی است و موضوع دوم نامه است. تا اینجای کار همه چیز خوب است. پس مشکل چیست؟ مشکل «نامه» است. نامه و نامه‌نگاری درس هشتم است و امتحان ترم اول از درس اول تا پایان درس هفتم است. اشتباهم از سرِ ندانستن و نخواندن بود. نمی‌دانستم در کتابمان نامه و نامه‌نگاری داریم. نامه از آن چیزهایی بود که فکر می‌کردم و هنوز هم فکر می‌کنم بچه‌ها می‌توانند بنویسند، بی‌آموزشِ خاص و عامی. خلاصه که اشتباه کردم موضوع درس هشتم را آوردم در امتحانِ تا درس هفتم. اشتباهی که بوی خامی می‌دهد.

سوال دیگری که به نظرم اشتباه است، یکی دو سطری است که آورده‌ام و از بچه‌ها خواسته‌ام آنها را به نثر روان بنویسند. می‌توانستم سطرهای بهتری را گلچین کنم. سطرهایی مستقل‌تر. این دو سه سطر در بین چندین و چند شعر و نثری که انتخاب کرده‌ام، وصلۀ ناجور است. دم‌بریده است. معنی‌اش به قبل یا بعدش وابسته است و قبل یا بعدش نیست. و باز هم بوی خامی.

امیدوارم بچه‌ها نمرۀ خوبی بگیرند. نمرۀ سوالاتِ معلمشان که چنگی به دل نمی‌زند.

از همین هفته کلاس‌های دانشگاه فرهنگیان شروع می‌شود. اتفاق خوش امروز این بود که فهمیدم کلاس‌ها تقریبا به خانه و تحقیقا به کتابخانه نزدیک است. به کتابخانه که خیلی خیلی خیلی نزدیک است. با پای پیاده فقط پنج دقیقه. اگر تندتر بروم شاید سه چهار دقیقه. اگر پرواز کنم پنجاه ثانیه.

آه الهام! الهام! تو گاهی خوش‌شانس‌ترین الهامِ دنیایی!

این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1402 ساعت: 15:34