این روزهای 166

ساخت وبلاگ

چند وقتی‌ست جز کتاب‌های درسی کتاب دیگری نخوانده‌ام. پیش از نتایج دبیری، آرام و آهسته مشغول زندگی بودم. آن روزها چند کتابِ باز داشتم و هی می‌رفتم سراغشان. ویرایش را از علی صلح‌جو می‌آموختم. «ارمغان مور» مسکوب را می‌خواندم. با احمد اخوت تا روشنایی می‌نوشتم. و در این میان کتابی می‌خواندم از زنی کتاب‌خوان. زنی که ادبیات را گریز می‌دانست. گریزی نه از زندگی که به سوی آن.

هنوز به خلوت نرسیده‌ام. به خلوتی برای ایستادن و اندیشیدن. روزهای دویدن است. صبح‌ها زود بیدار می‌شوم. مسواک زدن، آماده شدن، از پله‌ها پایین رفتن، سلام و خداحافظی را تکرار می‌کنم و از خانه بیرون می‌زنم. از حاشیۀ رودخانه می‌روم و به هنرستان می‌رسم. از خانه تا هنرستان بیست دقیقه راه است.

امشب درس‌هایم را خواندم. مشق‌هایم را نوشتم و رفتم سراغ زنی که ادبیات را گریز می‌داند. گریزی به سوی زندگی.

این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 31 تاريخ : جمعه 19 آبان 1402 ساعت: 18:45