و زندگی گذراست. و ما مسافریم. و زندگیمان، خودمان و تمام چیزهایی که داریم گذراست. از آینۀ بنفشی که در کیف من است، تا پیراهن خاکستریِ تو. از آن همه خشم و نفرتِ دوازدهسالگیام از دختری که نامش مریم بود تا حرفِ دلِ ده سالگیام که در زمستان با برف روی دیوار نوشتم. از احساساتی که هر روز و هر لحظه بر جانمان مینشیند تا شغلهامان، کودکی و جوانی و بزرگسالی و پیریهامان. از بیماری تا سلامتی. و هزار و یک چیز دیگر. همه چیز گذراست. ما و تمامِ داشتههامان مسافریم. این هم شادی است و هم اندوه.
و اینها را میدانم اما انگار دانستنشان هم گذراست. اینها را میدانم اما من از فراموشکارانم.
شاید در حال و در لحظه زیستن، دم را غنیمت شمردن، بهترین راه باشد برای ما مسافران.
«خوش باش دمی که زندگانی این است»
منسوب به خیام
این روزهای من...برچسب : نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 52