این روزهای 31

ساخت وبلاگ

خب بالاخره انگار قرار است این پروژۀ چموش به ثمر برسد. طرز چیدن و نشاندنش به مثابه اثری چشم و دل‌نواز همین امشب به ذهنم رسید. پایه‌ها را گذاشتم. اگر دل بدهم به کار تا همین جمعه و چه بسا زودتر تمام می‌شود.

آن پروژه که تمام شود وقت متمرکز شدن روی پروژۀ چموش دیگری است که مدت‌هاست رها کردمش و اصلا نمی‌دانم به کجا رسانده بودمش. حق می‌دهم اگر روزهای اول با من غریبگی کند و همراهم نباشد. اما بالاخره دلش را به دست می‌آورم و می‌نشانمش کنار خودم تا با هم این راه نرفته را برویم و به جاهای خوب برسیم.

اینها که تمام شوند می‌روم تا آسودگی را مزه کنم.

پی‌نوشت:

انگار قرارم با خود را از یاد برده‌ام( که این هیچ از من بعید نیست) قرار بود موکول‌بازی درنیاورم. قرار بود هی خوشی‌ها را به تعویق نیندازم و موکول نکنم به تمام شدن‌ها و به سرانجام رسیدن‌ها.

قرار بود هروقت که شد حتی در اوج کار و سرشلوغی به خودم و آنچه دلم خواسته برسم.

ببینم چه می‌شود. ببینم چه می‌کنم.

این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 14:57