روزهایی که سپری شد، روزهای نسبتا سختی بود. پر از نگرانی، پر از فشار کاری ، و پر از انتظار برای تمام شدن این روزهای سخت. خوشبختانه بسیاری از این سختی ها تمام شد (البته هنوز کامل تمام نشده است).
این روزها ذهن و فکرم آش شلم شوربایی است که در آن همه چیز حضور دارد. آنقدر فکرهای بی ربط و باربط را در این سر مبارک جای داده ام که خودم هم تعجب می کنم از این گنجایش ذهنی.
در کنار آرزوها و خواسته های همیشگی ام، این روزها منتظر دو اتفاق بزرگ هستم و روزی بیش از صدبار از خداوند حاجت روا شدنم را می طلبم. شما هم که این نوشته را می خوانید برایم دعا کنید. امید که با بهبود کمیت و کیفیت این دعا ، اجابت آن نیز نزدیک تر شود.